فعل مضارع؛ معرب است، پس علامت رفع و نصب و جزم را ميپذيرد. (بهجز صيغههاي 6 و 12 که جمع مؤنث و مبني است.)
علامت رفع در فعل مضارع:
1. ضمه (اعراب اصلي)؛ مانند: تکتبُ، يفعلُ و ...
2. ثبوت نون اعراب يا نون عوض رفع (اعراب فرعي)؛ مانند: يکتبون، تکتبان و ...
3. اعراب محلي، در صيغههاي 6 و 12 جمع مؤنث
نكته: هرگاه فعل مضارعي، منصوب يا مجرور نباشد (يعني عامل نصب يا جر بر سر آن وارد نشده باشد)، مرفوع است.
علامت نصب در فعل مضارع:
1. فتحه (اعراب اصلي)؛ مانند: أن يکتبَ، حتّي نفعلَ و ...
2. حذف نون اعراب يا نون عوض رفع (اعراب فرعي)؛ مانند: أن يکتبا، حتّي تفعلوا و ...
3. اعراب محلي، در صيغههاي 6 و 12 جمع مؤنث
نكته: «ن» در افعال مضارع صيغههاي 6 و 12 (جمعهاي مؤنث)، «ضمير بارز» است و نه نون اعراب؛ لذا در حالت نصب، نون در اين دو صيغه حذف نميشود و اعراب آنها محلي (محلاً منصوب) خواهد بود.
حروف ناصبه: «أن ـ لن ـ کي ـ حتّي ـ لـِ»
«لن» مستقبل منفي ميسازد؛ مانند: «لن ينجح: موفق نخواهد شد»
«لـ» ناصبه با «لـ» امر نبايد اشتباه گرفته نشود.
تفاوت «لام» ناصبه با «لام» امر:
1. «لـ» ناصبه، عامل نصب فعل مضارع و «لـ» امر، عامل جزم فعل مضارع است.
2. «لـ» امر در آغاز جمله ميآيد و مستقل است ولي «لـ» ناصبه معمولاً در وسط جمله و بهدنبال جملهي ديگري ميآيد و از نظر معنايي با ما قبل خود ارتباط دارد.
3. «لـ» امر تنها بر سر افعال غايب و متکلم ميآيد ولي «لـ» ناصبه هم بر سر افعال غايب و متکلم و هم بر سر افعال مخاطب ميآيد.
پس اگر «لـ» بر سر يکي از صيغههاي مخاطب آمده باشد، مطمئن خواهيم بود که ناصبه است، اما اگر بر سر صيغههاي متکلم و يا غايب آمده باشد ميتواند ناصبه يا جازمه (لام امر) باشد، که در اين حالت براي تشخيص نوع «لـ» بايد بيشتر بررسي کنيم.
مثالهايي براي «لـ» ناصبه و «لـ» امر:
«ليکتبِ الطّالب تکاليفه»: دانشآموز بايد تکاليف خود را بنويسد. (لام از نوع امر است که بهصورت «بايد» ترجمه ميشود و کسرهي انتهاي فعل نيز عارضي و براي رفع التقاي ساکنين است.)
«ليدافعوا المقاتلين من وطنهم الإسلاميّ»: رزمندگان بايد از ميهن اسلامي خود دفاع کنند. (لام از نوع امر است و چون اين حرف، جازمه است لذا فعل مضارع با حذف نون اعراب مجزوم شده است.)
«ذهبتُ إلي المکتبة لاُطالعَ دروسه»: به کتبخانه رفتم تا درسهايم را مطالعه کنم. (لام در اينجا از نوع ناصبه است و با اعراب ظاهري اصلي فتحه، فعل مضارع را منصوب نموده است.)
«يطلب صاحب المزرعة من جيرانه ليساعدوه في جمع المحاصيل»: صاحب مزرعه از همسايگان خود ميخواهد تا او را در جمع کردن محصولها ياري کنند. (لام در اينجا نصبدهندهي فعل مضارع است که فعل مضارع را با اعراب فرعي حذف نون اعراب، منصوب نموده است.)
علامت جزم در فعل مضارع:
1. سکون (اعراب اصلي)؛ مانند: لا تکتبْ، لمّا نذهبْ و ...
2. حذف نون اعراب يا نون عوض رفع (اعراب فرعي)؛ مانند: لا تکتبوا، لمّا نذهبا و ...
3. حذف حرف عله (اعراب فرعي)؛ مانند: ليرضَ، لا تنهَ و ...
4. اعراب محلي، در صيغههاي 6 و 12 جمع مؤنث
جزمدهندههاي فعل مضارع:
1. مجزوم کنندهي يک فعل: لم، لمّا، لام امر، لاي ناهيه
2. مجزوم کنندهي دو فعل (ادوات شرط): إن، ما، مهما، أينما، متي، إذا و ...
فعل اول را «فعل شرط» و فعل دوم را «جواب شرط» ميگويند.
نكته: در فارسي، «فعل شرط» غالباً بهصورت فعل مضارع التزامي و «فعل جواب شرط» غالباً به شکل مضارع اخباري ترجمه ميشود.
3. فعل مضارع بعد از افعال «طلبي» (امر يا نهي) بهعنوان جواب طلب، مجزوم ميشود؛ مانند: اُذکروني أذکرْکُم (مرا ياد کنيد تا شما را ياد کنم)
تدریس توسط استاد سلیم ابراهیمی